امام نقی علیه السلام ، خورشیدِ در تبعید

شب خانه روشن می شود چون یاد نامت می کنم

امام نقی علیه السلام ، خورشیدِ در تبعید

شب خانه روشن می شود چون یاد نامت می کنم

هادی! امامنا التقی المتقی، سلام
نور دهم! امام علی‌النقی، سلام

چون جامه که بر قامت زیبا بنشیند
مهر تو به دلهای مصفا بنشیند
هرکس به دلش مهر تو آقا بنشیند
مهرش به دل حضرت زهرا بنشیند

تو با "حسین" فرق نداری، فقط کمی
نامت غـریب مانده میان غـریب‌ها
فما إَحلی إَسمائَکُم
و چه شیرین است نامهایتان
صلی الله علیک یا ابا عبدالله

ای هدایت نجیب! آسمانی غریب!
مضطریم و منتظر، یادگار تو کجاست؟
اللهم عجل لولیک الفرج

وَ جَعَلَنِی مِمَّنْ یَقْتَصُّ آثَارَکُمْ وَ یَسْلُکُ سَبِیلَکُمْ
و خداوند مرا از آنانى قرار دهد که از آثار شما متابعت مى‌کنند و به راه شما مى‌روند

دور کردن شما از شهر پدریتان از حرم جدتان ، زندگی در سایه ی تهدید و مراقبت خلفای

جور  شاید به اندازه ی همین زهری که به کامتان ریختند تلخ و جانکاه بود. بیست سال در خانه  ای زندگی کردید که آرامگاه ابدیتان شد.

 چه لحظه ی سختی بود لحظه ی وداع پدر و پسر.تنها او در کنارتان بود. روحتان که پر کشید، فرزندتان حسن برپیکرتان نماز خواندند و بعد هم  مراسم تشییع و تدفین.

  و حالا بار سنگین امانتی  بود که بر شانه های مولایمان امام حسن عسکری قرار گرفته بود.

یا صاحب الزمان ! مولای من آجرک الله که این روزها صاحب عزای حقیقی شما هستید.آقا به خانه ی پدریتان دعوتمان نمی کنید؟

قرارمان کجا باشد؟حرم جدتان ، یا کنار سرداب مقدس ، شاید هم کنار مزار بی نشان مادر...

تنها امام سامره تنها چه می کنی؟                     در کاروان سرای گداها چه می کنی؟

دارم برای رنگِ تنت گریه می کنم                         پایِ نفس نفس زدنت گریه می کنم

باور کنیم حرمت تو مستدام بود؟                          یا بردن تو بردنِ با احترام بود؟

باور کنیم شأن تو را رَد نکرده است؟                    این بد دهانِ شهر به تو بد نکرده است؟

گرد و غبار، روی تو ای یار ریختند                         روی سرِ تو از در و دیوار ریختند

مردِ خدا کجا و این همه تحقیر وایِ من                 بزم شراب و آیه ی تطهیر وایِ من

هرچند بین ره بدنت را کشید و بُرد                     دستِ کسی به رویِ زن و بچه ات نخورد

باران نیزه، نیزه نصیب تنت نشد                         دست کسی مزاحم پیراهنت نشد

این سینه ات مکان نشست کسی نشد                 دیگر سر تو دست به دست کسی نشد

صلی الله علیک یا ابا عبدالله

اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم

شعر از : علی اکبر لطیفیان

 

  • پریسا انصاری

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی