(1)دنیا برای از تو نوشتن مرا کم است
بِکُم فَتَحَ الله و بِکُم یَختِم1
مولای من : خدا خواست آغاز و پایان هر خوبی و نعمتی شما باشید.
می خواهم از شما بنویسم که با شنیدن طنین نامتان قند توی دلم آب میشود، فما إَحلی إَسمائَکُم2 چه شیرین است نامهایتان
در این عصر آهن و اتم از شما می نویسم از نور، نوری که خدا خواست مومنان به واسطه ی او راه را از بیراهه باز شناسند.3
با دلی زخمی می نویسم .زخم همان تیرهایی که دستهای پلید و فکر های ناپاک گاه بر حرمتان نشانه می روند و گاه برنامتان .
می نویسم که شب تار سحر می گردد یک نفر مانده از این قوم که برمی گردد**
منتظر صبح می مانم تا طلوع آفتاب... سید ما مولای ما دعا کن برای ما .اللهم عجل لولیک الفرج
1و2. فرازی از زیارت جامعه ی کبیره
3. اَللّهُمَّ کَماجَعَلْتَهُ نوُراً
یسْتَضیی ُ بِهِ الْمُؤْمِنوُنَ(از صلوات مخصوص امام هادی علیه السلام)
عنوان از : محمدعلی بهمنی
** سید حمیدرضا برقعی
- ۹۳/۱۱/۲۹