(8)ذکر هر چهارشنبه ام این است، یا رضا یا جواد یا هادی
یابن الرضا چهارشنبه ها مهمان سفره معرفت و رأفت و سخاوت و نور هدایت شما و پدرانتان علیهم السلام هستم.
چهار شنبه ها وقتی نامهای شیرین شما را زمزمه می کنم دلم کبوتر حرم جدتان علی بن موسی الرضا علیه السلام می شود.بوی بهشت را به مشام جانم حس می کنم . مولای من ، پرنده ی خیالم به پابوسی جدتان روانه شده است و این بشارت شما است که شوق حضور در حرم رضوی را در وجودم صد چندان می کند.
اِنَّ مَوضِعَ قَبرِهِ (أی الرضا) لَبُقعَةٌ مِن بُقاعِ الجَنَّةِ لایَزُورُها مُؤمِنٌ اِلّا أعتَقَهُ اللهُ تَعالی مِنَ النّارِ وَ أدَلَّهُ دارَ القَرارِ*
به راستی مزار جدم، بقعه ای از بقاع بهشت است که هیچ مؤمنی آنجا را زیارت نمی کند مگر آن که خداوند او را از آتش جهنم نجات می دهد.
باز هم دربدر شب شدم ای نور
سلام
باز هم زائرتان نیستم از دور سلام
با زبانی که به ذکرت شده مامور سلام
به سلیمان برسد از طرف مور سلام
کاش سمت حرمت باز شود پنجره ها
باز از دوریت افتاده به کارم گره هامجید تال
عنوان از : علی اکبر لطیفیان
*وسائل الشیعه، ج14، ص 569
- ۹۳/۱۲/۲۷